صد دقیقه تا بهشت

آقا معلم صداش کرد بیاد و انشاء بخونه. ننوشته 

بود ولی دفتر رو باز کرد و از حفظ یه چیزایی گفت. 

بعد هم یه نمره ۲۰ رفت تو لیست کلاس. 

زنگ تفریح بود که صداش کردند.بهشتی معلم 

کلاس بود.گفت : تو که بلدی انشای ننوشته  

بخونی سعی کن بنویسی تا این بار نوشته رو 

بخونی.حیفه.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد